______ کوچه باغ
کوچه باغ
*****
حال روحم خوب نیست
آسمانم ابریست
کودک دستانم یخ زده
از تنهایی
من پر از بارانم
چشمه چشمانم خیس از این
تنهاییست
باید از اینجا رفت
تا ته یک لبخند
تا هوایی تازه
تا عبوری بی بند
باید این دل را برد
پر و بالش زخمی ست
در میان این جمع
یک نفر مرهم نیست
من چقدر دلتنگم
کوله بارم برخیز
جاده از من خالیست
خسته ام از این شهر
خسته ام از این جمع
حوض من بی ماهی ست
من پر از دیروزم
کوچه باغم خالیست
و در این تنهایی
گاهی در بغض و سکوت
باید گفت
که فراموش شده ام
_____________
ماندانا 16:27 1/4/1394
نظرات شما عزیزان: